زندگی نزیسته

بیشتر انسان ها به دلخواه خود زندگی نمی کنند .در بیشتر مواقع در جوامع توسعه نیافته ،فرد آنقدر درگیر حل مشکلات معیشتی هست که نمی تواند سرش را بلند کند و‌ دریابد که گونه ای دیگر هم می تواند زندگی کند و‌لذت هایی هم وجود دارد .
در جوامع پیشرفته که امور مادی و‌رفاهی فراهم می باشد ،افراد نحوه زندگی خود را انتخاب می کنند و در این میان ،بعضی از افراد گرایش به امور معنوی پیدا می کنند حالا چه آن امر را صحیح انتخاب کنند یا به شبهه ،انتخاب نمایند .
مثلا فرانسوی هایی که عاشق فرهنگ مشرق زمین و‌ رازهای آن می شوند و‌یا امریکایی هایی که به هند می روند تا خود را در قالب یک یوگی پیدا کنند .اینجا مسئله مورد نظر، پیدا کردن امر مقدس در آن نحله یا کیش نیست بلکه انتخاب نحوه زندگی است
در واقع رفاه مادی و زندگی در یک جامعه مترقی باز و‌به دور از تحمیل عقاید ،شرایط را برای انتخاب نحوه زندگی آماده می کند.
اکثر انسان ها زندگی نزیسته دارند ،شبیه آن مرد روستایی که در دهی کوچک بدنیا می آید و‌بی آنکه بویی از عطر گندم زار و باغ دریابد ،هر روز در چهار چوب بسته زمین و‌آب با دیگران بحث‌می کند حال انکه یک روز مردی از شهری بزرگ با وجود برخورداری از امکانات به روستا می رود و زندگی در روستا را انتخاب می کند و اوست که عطر باغ و زیبایی گندمزار را در می یابد.
در حقیقت برای بسیاری از انسان ها جبر موقعیت مکانی و‌زمانی ،در نحوه زندگی آنها موثر است ،اما اگر نمی توان شرایط را به نفع خود تغییر داد ،بهتر است بنا بر گفته پل تیلیش (فیلسوف )شجاعانه به زندگی آری گفت «شجاعت واقعی یعنی این‌که به رغم همه سختی‌ها و مرارت‌ها که بخشی از زندگی روزانه‌ی ما هستند، به زندگی آری بگوییم!
این شجاعت می‌خواهد که همه روزه چیزی مثبت و معنی‌دار درباره‌ی زندگی و خودمان پیدا کنیم. وقتی این کار را بکنیم، نه تنها می‌توانیم زندگی را بهتر درک کنیم، بلکه می‌توانیم زندگی معنادارتری داشته باشیم، و آن را با تمام خوبی‌هایش باور کنیم. دوست داشتن زندگی شاید بالاترین شکل شجاعت باشد.»

@baghesabzeshgh

#زهراغریبیان_لواسانی

دیدگاهتان را بنویسید

8 − 5 =