اژدهای پنهان درون ما

در قدیم به مار بزرگی که آتشی از دهانش بیرون می آمد، اژدها می گفتند .حیوانی با شاخی بر سر و‌بالهای بزرگ که خواستگاه آن را از کشور چین می دانستند
در مثنوی مولانا ،اژدها مظهر نفس می باشد نفسی که از مطمئنه تا لوامه خود را با نام اژدها نشان می دهد .همانند آدمی که می تواند گاهی فرشته خو و گاهی ابلیس گون شود .
قبل از مولانا ،هیچ کدام از بزرگان ایرانی اژدها را موجودی به مثابه عقل و عشق تعبیر نکرده اند ،اما مولانا اژدها را مانند وجود انسان می داند که گاه چون عصای موسی اژدهایی الهی می شود و گاه رویه فرعونی خود را نشان می دهد
پس این نفس درون ،امکان همه نوع حضور بیرونی را دارد .گاه اژدهای مقام و حرص و فزونی می شود و گاهی اژدهای محمدی و‌عشق می شود و همه افسون ها را باطل می کند
در باور های ملل غرب نیز ،اژدها نشانه افسون و شر هست اما در فرهنگ‌خاور دور ،اژدها مقدس می باشد
یادم می آید در سفری که چند سال پیش به چین داشتم بخصوص در شهر ممنوعه ،نقش اژدها را در همه جا می دیدم
در موزه های پکن ،اشیای عتیقه و‌جامه های سلطنتی ،منقش به تصویر اژدها بود
حتی بر قایقی که ما را از رودخانه پارک قصر تابستانی در پکن ،عبور داد سر اژدها دیده می شد که نشانه فرهنگ ،اتحاد ملی و غرور ِکشوری باستانی است که هنوز قدرتمند است
نقش اژدها با حضور رنگ سرخ ،در این کشور به هم پیوسته است .
در چین اژدها دوست داشتنی است امپراطوران چین خود را فرزندان اژدها می دانستند که برای آنها برکت و قدرت و نجابت می آورد و مردم چین ،عاشق نام خانوادگی ای هستند که حرفی از حروف اژدها در آن باشد
حتی کلمه ببرخیزان ،اژدهای پنهان که نام فیلمی می باشد به افراد صاحب استعداد اما پنهان از دیده ها گفته می شود .
در واقع ،ما انسان ها تابع فرهنگی هستیم که در آن رشد می کنیم ،اما گاهی برای برون رفتن از حصار یک سرزمین ،می توان به مفهوم امور نزدیک شد و چون مولانا از کلمات ،برای القای مفاهیم استفاده کرد و از آن کلمه بت نساخت
اژدها برای مولانا ،سیطره نیرویی است که در جان ما حضور دارد .گاهی این نیرو‌ خشمگین می شود و نقش ِنفس آتش افروز می گیرد و گاهی به صلح درون می رسیم و‌اژدهای درون مان نیز ،به نیروی عشق ما ،در اختیار ما قرار می گیرد و با آن بر گستره عظیمی از آسمان تعالی ،پرواز می کنیم
تا اژدهای ما چه باشد !

@baghesabzeshgh

#زهراغریبیان_لواسانی

دیدگاهتان را بنویسید

پنج × پنج =