شقایق رمز بودن وزندگی در شعر سهراب هم هست تا شقایق هست
زندگی باید کرد
شقایق رمزواره ای از بودن است اما نباید در چیدن آن شتاب کرد ،چون باید به تماشای آن رسید و آن را مشاهده کرد .آن زمان است که در رگ های ما ،سرخی اش تبدیل به خون تازه می شود
اما خیلی از مواقع ما به این نگاه نمی رسیم گویی پیش از رسیدن زمان حضور ،شقایق را می چینیم
اما داستایووسکی در رمان ابله
سخن دیگری دارد گویی باید زندگی را پیمود و تجربه کرد او می نویسد :
همه چیز را نمی شود یک باره فهمید و تکامل را نمی شود از کمال شروع کرد. برای رسیدن به کمال، باید اول بسیاری چیزها را نفهمید
و اگر از همان اول فورا بفهمیم، دور نیست که درست نفهمیده باشیم.
پس زندگی از دل تجربه های من، شکل می گیرد وبه بلوغ می رسد ،اما چقدر دلت می خواهد به آنچه در چهل سالگی به آن رسیده ای ،در همان نوجوانی می رسیدی .آن وقت چقدر برنامه های بهتری برای زندگی ات می آفریدی
آیا تجربه های من با تمام نقص های آن ،به امروز منتهی شده یا نه؟
اما دوست داشتم در تمام لحظه هایی که گذشت درنگبیشتری می نمودم و زمان را برای زود پروانه شدن وپریدن از دست نمی دادم
نیکوس کازانتزاکیس ،نویسنده کتاب زوربای یونانی تعریف می کند که در کودکی، پیله ابریشمی را روی درختی می یابد، درست زمانی که پروانه خود را آماده می کند تا از پیله خارج شود کمی منتظر می ماند، اما سرانجام چون خروج پروانه طول میکشد- تصمیم میگیرد به این فرایند شتاب ببخشد.
با حرارت دهانش پیله را گرم می کند تا اینکه پروانه خروج خود را آغاز می کند. اما بال هایش هنوز بسته هستند و کمی بعد می میرد.
کازانتزاکیس میگوید:
بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود، اما من انتظار کشیدن نمی دانستم. آن جنازه کوچک تا به امروز، یکی از سنگین ترین بارها بر روی وجدانم بوده اما همان جنازه باعث شد بفهمم که یک گناه کبیره واقعی وجود دارد
مدرس دوره های مختلف شاهنامه، مثنوی، حافظ و خودشناسی
تدریس دوره های مثنوی بیش از 14 سال
تدریس دوره های حافظ شناسی بیش از 12 سال
تدریس دوره های شاهنامه خوانی بیش از 12 سال
تدریس دوره های خودشناسی بیش از 6 سال
نویسنده بیش از پانصد ساعت متن برای برانه های مختلف رادیویی و تلویزیونی
چاپ بیش از سه کتاب : باغ سبز عشق ، غربت وجودی در اثار مولانا و مجموعه اشعار غزلهای یک زائر
برگزیده جشنواره های ادبی، هنری و دانشگاهی و غیر دانشگاهی
دوره های داستان نویسی و فیلم نامه نویسی را در حوزه هنری گذراندم و نمایش نامه نویسی را در تالار محراب آموختم، بعدها نقاشی را نیز، نزد استادان مجربی از جمله استاد آقامیری گذراندم.
برگزیده چندین جشنواره ادبی ،هنری دانشگاهی و غیر دانشگاهی کشوری هستم و حاصل نوشته هایم سه کتاب و بسیاری نوشته های دیگر می باشد که به امید خدا برای جمع آوری وچاپ آنها در آینده نزدیک ،اقدام خواهم نمود.
سالهاست که به لطف خداوند بر خوان پر گوهر مثنوی نشسته ام و از برکات آن، با دوستان عزیزی آشنا شدم که همراه و هم قدمم در این مسیر سبز بوده اند .
اکنون درکلاس مثنوی به پانصدمین جلسه کلاس نزدیک می شویم می دانیم که عمری با هم بوده ایم در غم ها وشادی ها شریک هم بودیم اما از همه مهم ترمثنوی را کنار خود داشته ایم و مولانا هر گز از زندگی ما جدا نشده است .
تجربه ای که در این سالها از مثنوی یافته ام این است که مهم ترین رویکرد مولانا در مثنوی ،خودشناسی است
ما نمی توانیم پروازهای رفیع مولانا را تجربه کنیم .عرفان محض مولانا برای قواره انسان امروزین ،جامه ای بزرگ است و باید مثنوی را برای انسان امروز ساده کنیم
مثنوی پر از نکته های روانشناسی و اخلاقی است که به انسان کمک می دهد خود را میان بحبوبه های زندگی بیابد و بشناسد و چنین شد که کلاس خودشناسی را در کنار مثنوی آغاز کردم تا منظره های زیبای مثنوی را در وجود خودمان بیابیم .
امروز خدا را شاکرم که به من این لطف را داشته است که با مثنوی ارزشمند حضرت جلال الدین محمد مولوی آشنا شدم و اگر عمری دوباره بیابم ،باز وقتم را برای شاگردی در مکتب مولانا خواهم گذاشت چون هنوز بسیار نکته ها را باید در مثنوی بیابم ،بیاموزم و بیاموزانم .
مجموع دوره های برگزارشده
0+
اگر سوالی دارید بپرسید ادمین سایت در اسرع وقت با شما تماس می گیرند.
دیدگاهتان را بنویسید