خودشناسی و مثنوی

حقیقت قدسی از ورای سکوت بارش می گیرد و‌بر جان آدمی می نشیند .
قرآن در بیان داستان زندگی زکریا سکوت را نشانه ای از سوی خداوند می شمارد: قال ربّ اجعل لی آیة قال آیتک الّا تکلّم الناس ثلاث لیال سویّاً … (مریم، ۱۰-۱۱). مولانا در اشاره به همین آیات است که می گوید:
زان نشان هم زکریّا را بگفت
که نیابی تا سه روز اصلاً بگفت
تا سه شب خامش کن از نیک و بدت
این نشان باشد که یحیی آیدت
دم مزن سه روز اندرگفت و گو
کین سکوتت آیت مقصود تو
هین میاور این نشان را تو بگفت
وین سخن را دار اندر دل نهفت (مثنوی، ۲/ ۱۶۷۸~)
 
خودشناسی لازمه سلوک است و نیاز به خلوت دارد .این خلوت در ذهن باید ایجاد شود .شلوغی فکری ،نامنظمی وجودی می آورد 
وقتی ،بهشتی  در درون داشته باشم با همه چیز در صلح هستم و این سخن مولاناست 
بسیاری از نکته های مثنوی بر پایه خودشناسی ،روان شناسی و شناخت خود واقعی انسان به فرد فرد بشر است .بدون شناخت از مسیر خودشناسی، هرگز محتوای مثنوی ،در خواننده متحقق نمی شود و رهایی و آرامش ایجاد نمی شود 
قرار نیست که هرکدام از ما عارفی چون مولانا بشویم .نگاه باز مولانا و رجوع ما به واقعیت انسانی ، ما را اخلاقی می کند و این دستاورد بزرگ مولانا برای  تک‌تک ماست 
بدون گذر از این مسیر و رسیدن به سکوت هرگز نمی شود به  قلمرو عرفان وارد شد 
اگر فضای زندگی هم این خلوت را فراهم نماید  و با خلوت درون عجین شود ،مطمئنا این روشن بینی ،دست یافتنی تر می شود .
البته خلوت ،لازمه عرفان هست و دستاوردهای خودشناسی، کمک بزرگی به انسان معاصر می نماید
اکثرا عرفان را عزلت و ترک دنیا می دانند درحالی که اولین پله عرفان وقتی است که نهایت اخلاق در من تحقق پیدا کرده باشد و‌بشر امروز ،بخصوص در جامعه ایرانی به اخلاق برای رهایی خود و انسان ها نیازمند است 
اگر اخلاق در گرو دولت و حکوت قانونی و کارآمد باشد ولی در وجود فرد تحقق پیدا نکند مثل این روزهای اروپا می شود. چون همواره دولت حمایت اقتصادی کرده است با یک جریان کرونا، از نگرانی به فروشگاه ها حمله می کنند در حالی که اگر فرد ،واقعا اخلاقی باشد چنین امری اتفاق نمی افتد 
عرفان هر جامعه ای هم ،خاص آن جامعه است مثلا ما چون در طبیعت زندگی نمی کنیم نمی توانیم سراغ عرفان سرخپوستی برویم ..
#زهراغریبیان_لواسانی
@baghesabzeshgh

دیدگاهتان را بنویسید

چهارده − 4 =