نوشتن وزایش درد

هنر عرصه غریب ،در عین حال آشناییست و برای من نوشتن اینگونه است.
بارش لحظه لحظه کلمات بر جان ،پا گذاشتن قلم بر روح و ‌زایش درون است.
وقتی سراغت می آید تو آدم ِلحظه قبل نیستی باید همان لحظه قلم را به دست بگیری و‌ بنویسی
حسی از درون تو در حال زاده شدن هست و وجودت را مثل زایمان در هم می فشرد تا کودکی از کلمات زاده شود
و زمانی که شروع به نوشتن می کنی خودت هم نمی دانی کلمات از کجا می آیند
دری میان تو و آن لحظه گشوده می شود و فارغ از هیاهوی زندگی،
با خود و سکوت به حضور می رسی
نمی دانم الهام هست یا …
مثل این است که در جایی متوقف و به ساحت دیگری وصل می شوی
و مفاهیم در قالب کلمات بر جانت ریزش می کند

شاید بگویی زیباست
اما باید سالها آبستن باشی
آبستن دردها
پرسش ها
و جهان را جور دیگری خواستن.
و هر بار از درونت زایمان کنی و هیچ وقت هم این زایمان ها به پایان نمی رسد
چون تو حامل پرسش های بشر، در تمامی قرون هستی

#زهراغریبیان_لواسانی
@baghesabzeshgh

دیدگاهتان را بنویسید

دو × دو =