اسبان چموش روح از نظر مولانا

اسبان چموش روح از نظر مولانا مولانا در بعضی از ابیات مثنوی ،جان و‌روح انسان را به اسب تعبیر می کند .آن هنگام که روح در هنگامه خواب بار خود را به زمین می گذارد و‌فارغ از مشغله های روز ،عزم دیار خواب می نماید ،مولانا این مسئله را به زیبایی به برداشتن زین از روی اسب تشبیه می نماید در این زمان ،روح به عالم مثال می رود چراگاهی وسیع و زیبا‌که اسبان روح در آن می دوند و در راحتی و آسایش زمانی را به شادی می گذرانند خواب از نظر مولانا فرصتی است که روح های متعالی از عالم ملکوت خبر بیابند و در شکل رویاهای صادقانه این آگاهی ،نمود پیدا می کند اما اکثر آدمیان از نظر مولانا درگیر خواب های مشوشی هستند که از افکار روزانه آنها نشات می گیرد مولانا این بخش از آدمیان را چون اسبان چموشی می داند که هنوز جانشان نزد شاه وجود تربیت نشده است و تربیت عقل را نیز پذیرا نشده اند اینان هنوز از چراگاه سبز عالم معنا بیخبر هستند مولانا که تحت تاثیر قران می باشد وقتی به این آیه هایی از قران مجید می رسد که خطاب به انسان ها خداوند می فرماید :تعالوا ذهن هنرمند او به این مضمون رهنمون می شود که عرب ،اسب تازی را تعال می گوید و تعال یعنی بالا بیا .یعنی ندایی تو را از پایین به سوی صعود و‌بالا رفتن می خواند و همان طور که اسب عرب برایش اهمیت دارد خداوند نیز انسان را اسب خوانده است چون مستعد تربیت و‌فهم می باشد خر نخواندت ،اسب خواندت ذوالجلال اسب تازی را عرب گوید :تعال و این چنین است که مفهوم انالله و انا الیه راجعون از نظر مولانا حرکتی رو به بالا و به سوی خداوند ،در همین دنیاست نه آنچه که ما آن را دری به سوی مرگ می دانیم خداوند در همین زندگی دنیا ،روح های ما را مورد خطاب قرار می دهد تا سیری را به سوی او آغاز نماییم
#زهراغریبیان_لواسانی
@baghesabzeshgh

دیدگاهتان را بنویسید

سه × چهار =