رنگ در کلام ودیدگاه مولانا ،جایگاه ویژه ای دارد. اما رنگ بی رنگی ،مبنای عرفان اوست که نشانه عالم وحدت است مولانا ریشه همه رنگ ها را در نور می داند و با از بین رفتن تعدد رنگ ها ، ،دین ها وفرقه هاست که وحدت ایجاد می شود و همه به این آگاهی می رسند که این همه اختلاف به جهت فراموشی این حقیقت است که همه از یک تابش می باشیم و آن خورشید الهی است چون که بی رنگی اسیر رنگ شد موسیی با موسیی در جنگ شد پس باید همه آدمیان به بی رنگی رسند و از رنگ ِتضادهای فردی رها شوند انسان والا ،در اندیشه مولانا کسی است که به راز منشا رنگ ها پی می برد و جز نور که مبدا ایجاد رنگ هاست به هیچ رنگی نمی اندیشد و به مفهوم این آیه می رسد که هیچ رنگی بالاتر از رنگ خدا نیست چرا که همه رنگها فانی اند وتنها یک رنگ باقی است و آن خداوند است مولانا در فیه مافیه می فرماید که راه ها مختلف است و در آن اختلاف عظیم است اما مقصد یکی است وما در ظاهر و شکل راه نظر می کنیم همه ادیان یک گوهر دارند و ما چون دچار رنگ وتعلقات هستیم در ظاهر راه می مانیم و دچار جدال با انسان های دیگر می شویم وتنها جان ِپاک از تعلقات است که فارغ از رنگ ،به گوهر ونور پی می برد و آزادانه و در حریت زندگی می کند
مدرس دوره های مختلف شاهنامه، مثنوی، حافظ و خودشناسی
تدریس دوره های مثنوی بیش از 14 سال
تدریس دوره های حافظ شناسی بیش از 12 سال
تدریس دوره های شاهنامه خوانی بیش از 12 سال
تدریس دوره های خودشناسی بیش از 6 سال
نویسنده بیش از پانصد ساعت متن برای برانه های مختلف رادیویی و تلویزیونی
چاپ بیش از سه کتاب : باغ سبز عشق ، غربت وجودی در اثار مولانا و مجموعه اشعار غزلهای یک زائر
برگزیده جشنواره های ادبی، هنری و دانشگاهی و غیر دانشگاهی
دوره های داستان نویسی و فیلم نامه نویسی را در حوزه هنری گذراندم و نمایش نامه نویسی را در تالار محراب آموختم، بعدها نقاشی را نیز، نزد استادان مجربی از جمله استاد آقامیری گذراندم.
برگزیده چندین جشنواره ادبی ،هنری دانشگاهی و غیر دانشگاهی کشوری هستم و حاصل نوشته هایم سه کتاب و بسیاری نوشته های دیگر می باشد که به امید خدا برای جمع آوری وچاپ آنها در آینده نزدیک ،اقدام خواهم نمود.
سالهاست که به لطف خداوند بر خوان پر گوهر مثنوی نشسته ام و از برکات آن، با دوستان عزیزی آشنا شدم که همراه و هم قدمم در این مسیر سبز بوده اند .
اکنون درکلاس مثنوی به پانصدمین جلسه کلاس نزدیک می شویم می دانیم که عمری با هم بوده ایم در غم ها وشادی ها شریک هم بودیم اما از همه مهم ترمثنوی را کنار خود داشته ایم و مولانا هر گز از زندگی ما جدا نشده است .
تجربه ای که در این سالها از مثنوی یافته ام این است که مهم ترین رویکرد مولانا در مثنوی ،خودشناسی است
ما نمی توانیم پروازهای رفیع مولانا را تجربه کنیم .عرفان محض مولانا برای قواره انسان امروزین ،جامه ای بزرگ است و باید مثنوی را برای انسان امروز ساده کنیم
مثنوی پر از نکته های روانشناسی و اخلاقی است که به انسان کمک می دهد خود را میان بحبوبه های زندگی بیابد و بشناسد و چنین شد که کلاس خودشناسی را در کنار مثنوی آغاز کردم تا منظره های زیبای مثنوی را در وجود خودمان بیابیم .
امروز خدا را شاکرم که به من این لطف را داشته است که با مثنوی ارزشمند حضرت جلال الدین محمد مولوی آشنا شدم و اگر عمری دوباره بیابم ،باز وقتم را برای شاگردی در مکتب مولانا خواهم گذاشت چون هنوز بسیار نکته ها را باید در مثنوی بیابم ،بیاموزم و بیاموزانم .
مجموع دوره های برگزارشده
0+
اگر سوالی دارید بپرسید ادمین سایت در اسرع وقت با شما تماس می گیرند.
دیدگاهتان را بنویسید