لورکا ، شاعری که دوستش دارم

فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نویسنده اسپانیایی است. او به زیبایی به زبان و فرهنگ فولکلور مردم نزدیک شد و در رنج های آنها سهیم شد
شعر او بیان روح مردم اسپانیا و واگویه های طبقه عامه مردم است .
لورکا در سن 38 سالگی نزدیک شهر گرانادا به دست طرفداران ژنرال فرانکو، دیکتاتور وقت تیرباران شد.
مرگ فجیع او به خاطر برخوردش با بی سامانی های جامعه اسپانيا بود . فاشيستهای طرفدار فرانکو وجود او را برای فساد خود دردسر ساز می دیدند .
در تپه های گرانادا شاعری بزرگ به خون کشیده می شود بی آنکه از جنازه اش یا گورش هرگز خبری بدست بیاید

غایب از نظر
فدریکو لورکا

نه گاو نرت باز می‌شناسد نه انجیربُن
نه اسبان نه مورچگان خانه‌ات
نه کودک بازت می‌شناسد نه شب
چرا که تو دیگر مرده‌ای
نه صُلب سنگ بازت می‌شناسد
نه اطلس سیاهی که در آن تجزیه می‌شوی
حتا خاطره‌ی خاموش تو نیز دیگر بازت نمی‌شناسد
چرا که تو دیگر مرده‌ای
پاییز خواهد آمد، با لیسَک‌ها
با خوشه‌های ابر و قُله‌های درهمش
اما هیچ کس را سر آن نخواهد بود
که در چشمان توبنگرد

هیچ کس بازت نمی‌شناسد، نه. اما من تو را می‌سرایم
برای بعدها می‌سرایم چهره‌ی تو را و لطف تو را
کمال ِ پخته‌گی ِ معرفتت را
…..

#زهراغریبیان_لواسانی
@baghesabzeshgh

دیدگاهتان را بنویسید

نوزده − هشت =