نور، غذای روح

نور ،کلمه ای که با خود روشنایی را می آورد و ما هرکدام در زندگی و‌در درون خود به دنبال آن گشته ایم و گاه با اعماق تاریک وجودمان دیدار کرده ایم.
‏یونگ می گفت : شخص با تجسم اشکال نورانی به روشنایی دست نمی یابد بلکه با آگاه شدن به تاریکی، به روشنایی میرسد.
همیشه به نور فکر کرده ام به آن جنبه های نورانی که من را صافی می کند و اجازه می دهد که با بخش فروتن وجودم ارتباط بگیرم
مولانا نور را غذای جان و خدا را نور محض می دانست در باور او همه چیز نور دارد گاهی نور حسی است و جهان بیرون را روشن می کند و گاهی نوری در وجود انسان تابیدن می گیرد خواه نور علم باشد خواه نور زندگی راستین ،که قلب را روشنایی می بخشد و ما با این نور ها حقیقت را می یابیم
مولانا در جایی از نورِدل سخن می گوید که در جان انسان های رها شده قرار دارد نوری که نه به تاریکی می گراید و نه کاستی پیدا می کند و این نور به نور ماه می ماند که رمز روح عاشق است ودر آخر این نور به نور می پیوندد و آدمی در رقصی به سوی واحد با نوری بزرگ یکی می شود
فرق نتوان کرد نور هر یکی
چون به نورش روی آری بی شکی

@baghesabzeshgh

#زهراغریبیان_لواسانی

دیدگاهتان را بنویسید

چهار × سه =