دیدار با خود

از سمت جاده های تردید
درگیرو دار فلسفه کانت
تا فلسفه ذن
صدایی مرا می خواند

به کدامین سو می روی ؟

گفتم من خرقان را گشته ام
تمهیدات عین القضات را خوانده ام
‌اشارات بوعلی را تا نمط دهم ،می دانم
و‌مثنوی را سالهاست که می نوشم

صدا با من گفت :
این روزها
گذری است
که من و‌تو‌را
عبور می دهد

خواه به تنهاترین بخش وجودمان
آن جا که ادهم وار
در انتظار شنیدن گام‌هایی بر بام قصر است
تا شتر گمشده ای را بیابند

و خواه به سوی تمناهای تن
آن جا که خواهش
جفت اقبال خود را می یابد
و در آغوش می کشد

این روزها گذری است برای ما
خواه رو ‌به سوی اینجا
و خواه در آنجا

مهم این است که بدانیم
لحظه ها بی برگشت است

در انتهای جاده زندگی
هیچ کس
جز خودت
به دیدارت نخواهد آمد
#زهراغریبیان_لواسانی
@baghesabzeshg

دیدگاهتان را بنویسید

14 − 5 =