گناه اخلاقی یا گناه مذهبی

حافظ شاید غریب ترین شاعر در میان شاعران بزرگ است ،چون هر کسی از ظن خودش یار او شده است و سعی کرده با نقبی به اشعار او ،در واقع راه به درون افکار حافظ بیابد .
یکی از مفاهیمی که نشان دهنده افکار شمس الدین محمد حافظ شیرازی است مفهوم گناه است
از دل تنگ‌گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
حافظ بر این نظر است که گناه جزو‌سرشت انسان است ،گویی با گناه زاده می شود و هیچ انسانی بدون اینکه به گناه مبتلا شود وجود ندارد .پس نباید از انسان انتظار امری محال داشت
برای حافظ ،گناه اخلاقی مهم تر از گناه شرعی و فقهی است و انگشت اشاره خود را بر این مسئله می گذارد
فئودور داستایفسکی نیز با طرز اندیشه ای که دارد به اندازه حافظ ، عجیب و متفاوت است .او نیز چون همتای ایرانی خود در باب مقوله گناه بسیار اندیشیده است .
داستایفسکی انسان را موجود گناهکاری می داند که در چالش های خود در جامعه، خویش را پیدا می کند.
پس از نظر داستایفسکی نیز، گناه جزو وجود و ساختار آدمی است و غیر قابل نادیده گرفته شدن است ،اما برای او نیز چون حافظ ،گناه اخلاقی مهم تر از گناه مذهبی است
شخصیت های رمان های داستایفسکی حتی در گناه آلوده ترین حالت ها ،بهتر از کسانی هستند که خود را مبرا از گناه می دانند و‌به واقع گناه کار هستند .
تا وقتی که دیگران را متهم به گناه می دانیم و از گناه خود فاصله می گیریم و‌ به آن نمی نگریم ،نمی توانیم به انسان های دیگر نزدیک شویم و با آن ها یکسان برخورد کنیم و آنها را دوست داشته باشیم.
هم چنان که حافظ مشکلات جامعه را ترویر و ریا می داند و فرد ریاکار با شخصیت دوگانه ،جامعه دوگانه ای را می سازد و این جلوت و خلوت متفاوت ،در ِخانه تزویر را به روی همه می گشاید ،داستایفسکی هم رو راست نبودن فرد با خود و کتمان آن ،را موجب فاصله های عمیق بین افراد جامعه می داند .
در چنین جامعه ای دروغ و تزویر آشیانه می کند و هر کس خود را موظف می داند که محتسب و داروغه ای برای قضاوت گناه دیگران شود .
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
#زهراغریبیان_لواسانی
@baghesabzeshg

دیدگاهتان را بنویسید

پانزده − چهارده =