حافظ می گفت : حافظ چو رفت روزه و گل نیز می رود ناچار باده نوشکه از دست رفت کار به مولانا که می رسیم : عید هرکس آن مهی باشد که او قربان اوست و باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم از نگاه مولوی عید ملاقات با خود واقعی است عید تازه شدن درون است مولانا به پیروی از یار خود شمس تبریزی اعتقاد دارد که ایام می آید تا ما مبارک باشیم نه آنکه ما در اختیار روزها باشیم عید امری خارج از ما نیست شمس می گفت : این ایام مختار همچون آن بتان میگویند: ای بیخبران از خویشتن که به ما تبرّک میجویید ما خود در آرزوی آنیم که شما در ما نگرید پس آن عید مبارک است که جان فرخندگی یابد آنچنان که مولانا فرمود : عارفان هر دمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند یعنی عارف هر لحظه از جهان برگی می خواند و هیچ گاه جهان برای او کهنه نمی شود او هر لحظه در حال نو به نو خواندن جهان است و ملال برای او حاصل نمی شود بر خلاف آدمیان تنگ حوصله که خوشی هایشان موقتی است و چون عنکبوت از سر بی مایگی دور شکار پیله می تنند وبرای فردا کهنه می کنند عاشق اما هر لحظه پر از تازگی و مبارکی است
مدرس دوره های مختلف شاهنامه، مثنوی، حافظ و خودشناسی
تدریس دوره های مثنوی بیش از 14 سال
تدریس دوره های حافظ شناسی بیش از 12 سال
تدریس دوره های شاهنامه خوانی بیش از 12 سال
تدریس دوره های خودشناسی بیش از 6 سال
نویسنده بیش از پانصد ساعت متن برای برانه های مختلف رادیویی و تلویزیونی
چاپ بیش از سه کتاب : باغ سبز عشق ، غربت وجودی در اثار مولانا و مجموعه اشعار غزلهای یک زائر
برگزیده جشنواره های ادبی، هنری و دانشگاهی و غیر دانشگاهی
دوره های داستان نویسی و فیلم نامه نویسی را در حوزه هنری گذراندم و نمایش نامه نویسی را در تالار محراب آموختم، بعدها نقاشی را نیز، نزد استادان مجربی از جمله استاد آقامیری گذراندم.
برگزیده چندین جشنواره ادبی ،هنری دانشگاهی و غیر دانشگاهی کشوری هستم و حاصل نوشته هایم سه کتاب و بسیاری نوشته های دیگر می باشد که به امید خدا برای جمع آوری وچاپ آنها در آینده نزدیک ،اقدام خواهم نمود.
سالهاست که به لطف خداوند بر خوان پر گوهر مثنوی نشسته ام و از برکات آن، با دوستان عزیزی آشنا شدم که همراه و هم قدمم در این مسیر سبز بوده اند .
اکنون درکلاس مثنوی به پانصدمین جلسه کلاس نزدیک می شویم می دانیم که عمری با هم بوده ایم در غم ها وشادی ها شریک هم بودیم اما از همه مهم ترمثنوی را کنار خود داشته ایم و مولانا هر گز از زندگی ما جدا نشده است .
تجربه ای که در این سالها از مثنوی یافته ام این است که مهم ترین رویکرد مولانا در مثنوی ،خودشناسی است
ما نمی توانیم پروازهای رفیع مولانا را تجربه کنیم .عرفان محض مولانا برای قواره انسان امروزین ،جامه ای بزرگ است و باید مثنوی را برای انسان امروز ساده کنیم
مثنوی پر از نکته های روانشناسی و اخلاقی است که به انسان کمک می دهد خود را میان بحبوبه های زندگی بیابد و بشناسد و چنین شد که کلاس خودشناسی را در کنار مثنوی آغاز کردم تا منظره های زیبای مثنوی را در وجود خودمان بیابیم .
امروز خدا را شاکرم که به من این لطف را داشته است که با مثنوی ارزشمند حضرت جلال الدین محمد مولوی آشنا شدم و اگر عمری دوباره بیابم ،باز وقتم را برای شاگردی در مکتب مولانا خواهم گذاشت چون هنوز بسیار نکته ها را باید در مثنوی بیابم ،بیاموزم و بیاموزانم .
مجموع دوره های برگزارشده
0+
اگر سوالی دارید بپرسید ادمین سایت در اسرع وقت با شما تماس می گیرند.
دیدگاهتان را بنویسید