بعضی اشخاص هستند که آدمی در کنار یا در نزدیکی شان حس آشنایی دیرینه می نماید ،گویی سالهاست که با تو آشنا هستند وتو می توانی رازهای دلت را با آنها بگویی و چقدر این آدم ها کمیاب هستد و همواره در جستجوی این آغوش شرقی ،تو منتظر می مانی .
از آدم ها که بگذریم ،بعضی از مکان ها هم اینگونه هستند .برای من میدان نقش جهان اصفهان و بخصوص مسجد_شیخ_لطف_الله ،رفتن به عمق درون و غرق شدن در ساحت نور و رنگ و عرفان هست .
آنچنان آشنا که گریز تو به عالم معنا را ممکن می سازد و غرقه در اشراقی بر زمین و در قلب معماری یک بنا ،از تمام روزمرگی هایت فاصله می گیری .
پرفسور پوپ در کتاب بررسی هنر ایران می گوید :«به سختی می توان این اثر را محصول دست بشر دانست و کوچک ترین ضعفی در این بنا دیده نمی شود .هیچ کس قادر نیست با حالتی هوشیار وارد شود بی آنکه احساس ناشی از حضور به وی دست ندهد »
و تو در میان وحدت هندسی فضا وبازتاب #نور به حضور می رسی ،به سماع در می آیی و با تماشای گنبدی که در سپیده دمبه رنگصورتی و به هنگام نیم روز ،کرمی رنگ و در غروب خورشید ،رنگآجری به خود می گیرد ،در میان اسلیمی های کاشی ها ،روح تو ،به دور از هیاهوی ذهن ،در آغوش وحدت شبستان می رود و دیگر میل به بیرون آمدن ندارد .
در معماری مسجد شیخ لطف الله تمامی ساختار و ارکان ،در تناسبی این جهانی، قصد رساندن چشمان آدمی به وحدت آن جهانی را دارد .حتی پله ها تو را از فضای بیرون به درون خود می برد .
در این #معماری خاص و زیبا ،هیچ سایه ای ایجاد نمی شود .جهانی نورانی است که با نقش اسلیمی و رنگ، تو را به حضور نور می برد و چشمانت فقط نور می بیند ونور .
مدرس دوره های مختلف شاهنامه، مثنوی، حافظ و خودشناسی
تدریس دوره های مثنوی بیش از 14 سال
تدریس دوره های حافظ شناسی بیش از 12 سال
تدریس دوره های شاهنامه خوانی بیش از 12 سال
تدریس دوره های خودشناسی بیش از 6 سال
نویسنده بیش از پانصد ساعت متن برای برانه های مختلف رادیویی و تلویزیونی
چاپ بیش از سه کتاب : باغ سبز عشق ، غربت وجودی در اثار مولانا و مجموعه اشعار غزلهای یک زائر
برگزیده جشنواره های ادبی، هنری و دانشگاهی و غیر دانشگاهی
دوره های داستان نویسی و فیلم نامه نویسی را در حوزه هنری گذراندم و نمایش نامه نویسی را در تالار محراب آموختم، بعدها نقاشی را نیز، نزد استادان مجربی از جمله استاد آقامیری گذراندم.
برگزیده چندین جشنواره ادبی ،هنری دانشگاهی و غیر دانشگاهی کشوری هستم و حاصل نوشته هایم سه کتاب و بسیاری نوشته های دیگر می باشد که به امید خدا برای جمع آوری وچاپ آنها در آینده نزدیک ،اقدام خواهم نمود.
سالهاست که به لطف خداوند بر خوان پر گوهر مثنوی نشسته ام و از برکات آن، با دوستان عزیزی آشنا شدم که همراه و هم قدمم در این مسیر سبز بوده اند .
اکنون درکلاس مثنوی به پانصدمین جلسه کلاس نزدیک می شویم می دانیم که عمری با هم بوده ایم در غم ها وشادی ها شریک هم بودیم اما از همه مهم ترمثنوی را کنار خود داشته ایم و مولانا هر گز از زندگی ما جدا نشده است .
تجربه ای که در این سالها از مثنوی یافته ام این است که مهم ترین رویکرد مولانا در مثنوی ،خودشناسی است
ما نمی توانیم پروازهای رفیع مولانا را تجربه کنیم .عرفان محض مولانا برای قواره انسان امروزین ،جامه ای بزرگ است و باید مثنوی را برای انسان امروز ساده کنیم
مثنوی پر از نکته های روانشناسی و اخلاقی است که به انسان کمک می دهد خود را میان بحبوبه های زندگی بیابد و بشناسد و چنین شد که کلاس خودشناسی را در کنار مثنوی آغاز کردم تا منظره های زیبای مثنوی را در وجود خودمان بیابیم .
امروز خدا را شاکرم که به من این لطف را داشته است که با مثنوی ارزشمند حضرت جلال الدین محمد مولوی آشنا شدم و اگر عمری دوباره بیابم ،باز وقتم را برای شاگردی در مکتب مولانا خواهم گذاشت چون هنوز بسیار نکته ها را باید در مثنوی بیابم ،بیاموزم و بیاموزانم .
مجموع دوره های برگزارشده
0+
اگر سوالی دارید بپرسید ادمین سایت در اسرع وقت با شما تماس می گیرند.
دیدگاهتان را بنویسید