قرآن زمزمه خدا با انسان

ازتفسیر قرآن هم از حق شنو. ازبشنوی، آن تفسیر حال ایشان بود نه تفسیر قرآن.
شمس_تبریزی 
شهاب الدین سهروردی می گفت : «قرآن را باید با وجد و طرب و فکر لطیف بخوانی. قرآن را چنان بخوان که گویی تنها در شأن تو نازل شده است. این صفات را در جان خویش جمع بیاور و آنگاه از رستگاران خواهی بود»
گفتی که تو در میان نباشی/ آن گفت تو هست عین قرآن».
مولانا بر این نظر است که باید  در هنگام خواندن قران ،بی‌خویش و ناهوشیار شوی .تا جان کلام را دریافت کنی ،چرا  که پیامبر(ص) در بی‌خویشی سخن می‌گفته است . 
اعراب ،پیامبر  را مجنون می‌خواندند، به معنی کسی که جن بر او غالب می‌شود، اما مولوی بر این رأی است که پیامبر(ص) پری‌زده و جن‌زده نبود،بلکه خدازده بود، یعنی در لحظات وحی ،شور و جذبه قدسی بر او حکومت می‌کرد.
کسی که در ناهوشیاری قدسی سخن بگوید گفته‌های او وحی‌آمیز و مانند قرآن است. این معنا در داستان مستی‌های بایزید و سبحانی‌گفتن مثنوی نیز به خوبی بازگو شده است. 
بایزید در حال محو و بی خویشی ،می گفت:  سبحان مااعظم شانی و خود خبر نداشت و چون یارانش او را مطلع کردند گفت :هرگاه من چنین گفتم ،بر من کارد زنید 
یاران ،با شنیدن سبحان گفتن با یزید ،کارد را بر دست گرفتن و به سوی او شتافتن. اما تمام کارد ها بر تن خودشان فرو رفت و‌اثری بر بایزید نماند و اینچنین ،بنده ای که از خود خالی می شود ،از خداوند پر می شود .
مولانا در مورد قران نیز بر این نظر است برای رسیدن به کلام مقدس و درک آن باید به قلمرو عالم جان رسید و با قلب ،کلام را دریافت .
قران را نباید مقلدانه از حفظ خواند حافظان قران از جان و‌روح‌قران بی خبر هستند .در مثنوی مولانا می فرماید :
در صحابه کم بدی حافظ کسی
گرچه شوقی بود جانشان را بسی
زانک چون مغزش در آگند و رسید
پوستها شد بس رقیق و واکفید
قشر جوز و فستق و بادام هم
مغز چون آگندشان شد پوست کم
قران ،مراتب روح و کمال انسان است که در قصص انبیا بیان می شود 
هر کدام از ما ،موسی ،عیسی ،ابراهیم و محمد هستیم 
تمام جنبه های روح بشر در قران برای ما آمده است .مولانا می فرماید :
باید در قرآن گریخت و با آن زندگی کرد 
سهرودی می گفت :قرآن را چنان بخوان که گویی بر تو نازل می‌شود.
 در قرآن نباید در جستجوی تاریخ گشت چرا که قران کتاب  انفسی است.
در مراقبه ،فرد از زمان و مکان عبور می کند و با حقیقت وجودی خود روبرو می شود .در روبرو شدن با قران نیز برای درک عالم الهی باید از عالم محسوس به عالم باطن رفت و این مهم بدست نمی آید ،مگر آنگه چون نی مولانا ،از خود خالی شویم و صدای خداوند در ما منعکس شود 
#زهراغریبیان_لواسانی
@baghesabzeshgh

دیدگاهتان را بنویسید

5 − 4 =